10 نشانه والدین خودشیفته
10 نشانه والدین خودشیفته
“اگر پسرم به یک بازیکن حرفه ای فوتبال تبدیل نشود، ارزشی برایم ندارد.”
والد خودشیفته را می توان به عنوان کسی تعریف کرد که می خواهد فرزندش مطابق خواسته های او زندگی می کند، مالک کودک است و درگیر رقابت به حاشیه رانده با فرزندان است.
به طور معمول، والدین خودشیفته استقلال یک کودک (از جمله کودکان بزرگسال) را به عنوان یک تهدید درک می کنند و فرزندان را مجبور می کنند که در سایه والدین قرار گیرند، همراه با انتظارات غیرمنطقی! در یک رابطه والدینی خودشیفته، به ندرت کودک را فقط به خاطر اینکه خودش است، دوست دارند.
مطالعات متعددی در مورد موضوع فرزندپروری خودشیفته و تأثیر آن بر فرزندان انجام شده است. بسیاری از والدین می خواهند فرزندان خود را به رخ بکشند، انتظارات زیادی دارند، ممکن است در مواقعی قاطعانه رفتار کنند (مانند زمانی که کودک رفتار مخربی دارد) و مایلند فرزندانشان به آنها افتخار کنند.
هیچ یک از این صفات به تنهایی خودشیفتگی بیمارگونه را تشکیل نمی دهند. چیزی که والدین خودشیفته را متمایز می کند، تمایل فراگیر به انکار فرزندان، حتی در بزرگسالی و احساس مستقل بودن کودک است. فرزندان صرفاً برای خدمت به نیازهای خودخواهانه و دسیسههای والدین وجود دارند.
چگونه می توان فهمید که والدین ممکن است خودشیفته باشند؟ در زیر 10 نشانه والدین خودشیفته آمده است.
در حالی که برخی از والدین ممکن است برخی از ویژگیهای زیر را در یک زمان از خود نشان دهند، که ممکن است مشکل اصلی نباشد، والدینی که از نظر خودشیفتگی آسیبشناختی دارند، معمولاً در چندین شخصیت زیر زندگی میکنند، در حالی که عمدتاً از آنها بیخبر (یا بیتوجه) میمانند. مقاله 10 نکته طلایی برای والدین را مطالعه کنید.
10 نشانه والدین خودشیفته
- فرزندی مطابق نیازهای والدین
بیشتر والدین دوست دارند فرزندانشان موفق شوند. با این حال، برخی از والدین خودشیفته انتظاراتی را نه به نفع کودک، بلکه برای برآوردن نیازها و رویاهای خودخواهانه خود است را تعیین می کنند. به جای تربیت فرزندی که افکار، عواطف و اهداف او پرورش یافته و ارزش گذاری می شوند، فرزندان صرفاً به خاطر انجام خواسته های شخصی والدین ارزش دارند. به عنوان مثال:
“شما فرصت هایی دارید که من هرگز نداشتم. من همه خواسته های شما را برآورده میکنم، بعد از اینکه پزشک شدید، می توانید هر کاری که می خواهید انجام دهید. تا آن موقع باید به حرف من عمل کنید!»
- حاشیه نشینی
برخی از والدین خودشیفته به دلیل اینکه عزت نفس آنها از طرف کودک به چالش کشیده می شود، وعده و موفقیت فرزندانشان را تهدید میکنند. در نتیجه، یک مادر یا پدر خودشیفته ممکن است تلاشی هماهنگ برای سرکوب کردن کودک انجام دهد، بنابراین والدین برتر باقی میمانند. نمونه هایی از این نوع به حاشیه راندن رقابتی عبارتند از: انتخاب، قضاوت و انتقاد غیر منطقی، مقایسه نامطلوب، بی اعتبار کردن نگرش ها و احساسات مثبت، و رد موفقیت و دستاوردها.
مضامین متداول از طریق این قرار دادن ها عبارتند از: «همیشه چیزی برای شما اشتباه است» و «تو هرگز به اندازه کافی خوب نخواهی بود». با کاهش اعتماد به نفس فرزندان، والدین خودشیفته می توانند ارزش ناایمن خود را تقویت کنند.
“من از مادرم برای هزینه آزمایشگاه کلاس علوم خود درخواست کمک کردم. او در نهایت موافقت کرد که پرداخت کند، اما تنها پس از گفتن این که این پول برای من هدر رفت.»
- بزرگواری و برتری
بسیاری از والدین خودشیفته، تصوری کاذب از خود دارند، با احساسی متکبرانه در مورد اینکه چه کسی هستند و چه میکنند. غالباً با افراد اطراف خودشیفته به عنوان یک انسان رفتار نمی شود، بلکه صرفاً ابزاری (اشیایی) است که برای منافع شخصی استفاده می شود.
برخی از فرزندان والدین خودشیفته به همان شیوه عینیت می یابند، در حالی که به برخی دیگر آموزش داده می شود که دارای همان عقده برتری کاذب باشند: «ما بهتر از آنها هستیم». با این حال، این احساس استحقاق بزرگ، تقریباً منحصراً مبتنی بر تلهگذاریهای سطحی، خودپسندانه و مادی است که به قیمت از دست دادن انسانیت، وظیفهشناسی و خویشاوندی فرد به دست میآید. شخص با کمتر انسان بودن «برتر» می شود.
- تصویر سطحی
بسیاری از والدین خودشیفته دوست دارند به دیگران نشان دهند که چقدر «خاص» هستند. آنها از رژه عمومی در مورد آنچه که برتری خود را در نظر می گیرند، لذت می برند، اعم از دارایی های مادی، ظاهر فیزیکی، پروژه ها و دستاوردها، سابقه و عضویت، تماس در مکان های مختلف با همسر و فرزندان. آنها تمام تلاش خود را می کنند تا به دنبال توجه و چاپلوسی برانگیزاننده نفس باشند.
برای برخی از والدین خودشیفته، شبکه های اجتماعی سرزمین عجایب است که در آن مرتباً تبلیغ می کنند که زندگی خود چقدر شگفت انگیز و قابل حسادت است. پیام های اساسی ممکن است این باشد: “من هستم، زندگی من خیلی خاص و جالب است” و “به من نگاه کن من چیزی دارم که تو نداری!”
«آنچه مادرم در ملاء عام نشان میدهد و اینکه واقعاً چگونه است، بسیار متفاوت است.»
- دستکاری
نمونه های متداول از دستکاری والدین خودشیفته عبارتند از:
- عذاب وجدان: “من همه کارها را برای تو انجام داده ام و تو خیلی ناسپاسی.”
- سرزنش کردن: “تقصیر توست که من خوشحال نیستم.”
- شرمساری: “عملکرد ضعیف شما مایه شرمساری خانواده است.”
- مقایسه منفی: “چرا نمی توانی به خوبی برادرت باشی؟”
- فشار نامعقول: “شما بهترین عملکرد خود را خواهید داشت تا به من افتخار کنید.”
- پاداش و تنبیه دستکاری: “اگر رشته دانشگاهی را که برای شما انتخاب کرده ام دنبال نکنید، حمایت خود را قطع خواهم کرد.”
- اجبار عاطفی: “تو دختر/پسر خوبی نیستی مگر اینکه انتظارات من را برآورده کنی.”
موضوع رایجی که در این اشکال دستکاری وجود دارد این است که عشق به عنوان یک پاداش مشروط به جای بیان طبیعی والدین است. از سوی دیگر، خودداری از عشق به عنوان تهدید و مجازات استفاده می شود.
- انعطاف ناپذیر و حساس
برخی از والدین خودشیفته در مورد رفتارهای مورد انتظار فرزندانشان بسیار سختگیر هستند. آنها فرزندان خود را بر روی جزئیات جزئی تنظیم می کنند و در صورت وجود انحراف می توانند ناراحت شوند. برخی از والدین خودشیفته نیز حساس هستند و به راحتی تحریک می شوند. دلایل عصبانیت نسبت به فرزندان می تواند بسیار متفاوت باشد، از عدم توجه و اطاعت کودک، به اشتباهات و کاستی های درک شده، تا حضور در زمان نامناسب والدین و غیره.
یکی از دلایل انعطاف ناپذیری و حساس بودن والدین تمایل به کنترل کودک است. خودشیفته وقتی می بیند که فرزند همیشه توسط خواسته های او عمل نمی کند، پاسخ منفی و نامتناسب می دهد.
“من از وقتی که مواد غذایی را به این شکل روی کابینت می گذاری متنفرم. قبل از اینکه متنفر باشم بهت گفتم!»
- عدم همدلی
یکی از رایج ترین تظاهرات یک پدر یا مادر خودشیفته، ناتوانی در توجه به افکار و احساسات خود کودک و اعتبار بخشیدن به آنها به صورت واقعی و مهم است. فقط آنچه والدین فکر می کنند و احساس می کنند مهم است.
کودکان تحت این نوع نفوذ والدین در طول زمان ممکن است با یکی از سه غریزه بقا پاسخ دهند: آنها ممکن است مقابله کنند و برای خود بایستند. آنها ممکن است برای ایجاد فاصله از والدین خود فرار کنند. برخی ممکن است شروع به انجماد کنند و خود واقعی باطل شده خود را با یک شخصیت کاذب (ایفای نقش) جایگزین کنند، بنابراین خود، ویژگی های خودشیفتگی را اتخاذ می کنند.
- وابستگی/همبستگی
برخی از والدین خودشیفته انتظار دارند فرزندانشان تا آخر عمر از آنها مراقبت کنند. این نوع وابستگی می تواند عاطفی، فیزیکی و/یا مالی باشد. در حالی که هیچ مشکلی ذاتاً در مراقبت از والدین بزرگتر وجود ندارد.
این یک ویژگی تحسین برانگیز است، والدین خودشیفته معمولاً فرزندان خود را برای انجام فداکاری های غیرمنطقی تحت تأثیر قرار می دهند، بدون توجه به اولویت ها و نیازهای خود فرزندان.
“مادر من از من انتظار دارد که به طور مداوم از او حمایت مالی کنم. او می گوید که بدون من نمی تواند زندگی کند”.
برخی از والدین خودشیفته نیز ممکن است فرزندان بزرگسال خود را وادار به وابستگی مشترک کنند. شاون برن، رابطه همبستگی را اینگونه تعریف می کند که “کمک یک نفر از کم کاری، بی مسئولیتی، ناپختگی، اعتیاد، اهمال کاری، یا سلامت روانی یا جسمی ضعیف حمایت می کند”.
- حسادت و مالکیت
از آنجایی که یک مادر یا پدر خودشیفته اغلب امیدوار است که کودک برای همیشه تحت تأثیر والدین زندگی کند، ممکن است در هر نشانه ای از بلوغ و استقلال رو به رشد کودک به شدت حسادت کند.
هر گونه عمل فردی و جدایی، از انتخاب مسیر تحصیلی و شغلی خود، دوستی که مورد تایید والدین نیست، تا صرف وقت برای اولویتهای خود، به صورت منفی و شخصی تعبیر میشود (“چرا با من این کار را میکنی؟” ).
به طور خاص، ظاهر یک شریک عاشقانه در زندگی فرزندان بالغ ممکن است به عنوان یک تهدید بزرگ تلقی شود و اغلب با طرد، انتقاد و/یا رقابت پاسخ داده شود. از نظر برخی از والدین خودشیفته، هیچ شریک عاشقانه ای برای فرزندانشان به اندازه کافی خوب نیست و هیچ مداخله گر نمی تواند آنها را برای تسلط بر فرزندش به چالش بکشد.
«آن زن چطور جرات کرد پسرم را از من بگیرد؟ فکر میکنه کیه مگه؟”
- غفلت
در برخی موقعیتها، یک والدین خودشیفته ممکن است تمرکز اصلی خود را بر علایق خود جذب کند، که برای خودشیفته هیجانانگیزتر از تربیت فرزند است. این فعالیتها ممکن است به خودشیفته انگیزه، اعتبار و اهمیتی که میخواهد بدهد، خواه وسواس شغلی، زندگی پرزرق و برق اجتماعی، یا ماجراجوییها و سرگرمیهای شخصی باشد. در این صورت کودک یا به والدین دیگر سپرده می شود یا به تنهایی زندگی می کند!
«شوهرم یک پدر غایب است. او همیشه کار سرگرم کننده ای برای خودش انجام می دهد، که ترجیح می دهد وقت خود را با فرزندمان نگذراند. او فردی به شدت خودخواه است.»
سخن پایانی
پرورش فرزندان مساله بسیار مهمی است که باید به آن توجه ویژه ای داشته باشیم. اگر نشانه های والدین خودشیفته را دارید برای درمان هرچه سریع تر اقدام کنید. مشاوره با متخصصان روانشناسی می تواند باعث حل مساله شما شود تا بتوانید فرزندان سالمی از نظر روانی پرورش دهید.
دیدگاهتان را بنویسید