تفاوت بین احساسات و عواطف
تفاوت بین احساسات و عواطف
بعضی روزها، ربات بودن راحت تر است! ربات ها باهوش هستند، قدرت مافوق بشری دارند و مجبور نیستند با آشفتگی احساسات انسانی دست و پنجه نرم کنند. اما رباتها، با تمام درخشششان، بخشهای زیبای زندگی را از دست میدهند از جمله آشفتگی! به جای اینکه احساسات خود را رها کنیم، باید هماهنگ با آنها زندگی کنیم.
و برای انجام این کار، باید درک کنیم که احساسات و عواطف چگونه کار می کنند. دانشمندان و فیلسوفان صدها سال تلاش کرده اند که بفهمند ذهن چگونه کار می کند. و با ظهور علوم اعصاب و روانشناسی پیشرفته، ما راه درازی را پیموده ایم تا بفهمیدیم ذهن چگونه کار می کند.
ما اکنون می دانیم که بین احساسات و عواطف تفاوت وجود دارد و آنها بر رفتار ما نیز تأثیر متفاوتی دارند. درک آنها می تواند روابط شما را در کنار سلامت روانی و عاطفی بهبود بخشد.
احساسات در مقابل عواطف: تفاوت چیست؟
مردم اغلب احساسات و عواطف را در هم می آمیزند و درک دلیل آن آسان است. عواطف بدون احساسات نمی توانند وجود داشته باشند، احساسات عمدتاً به طور مستقل وجود دارند.
احساسات چیست؟
احساسات برای همه انسان ها، صرف نظر از فرهنگ، طبیعی است. آنتونیو داماسیو، عصب شناس، این نظریه را مطرح کرد که آنها از سیستم لیمبیک آمیگدال سرچشمه می گیرند. آمیگدال قشر مغز است که واکنش های انسان به محرک ها را تعیین می کند. این فعالیت مغزی بر رفتار انسان و پاسخهای احساسی ما تأثیر میگذارد و حتی میتواند باعث ایجاد احساسات فیزیکی شود که به عنوان پاسخ جسمی نیز شناخته میشود.
به عنوان مثال، اگر در طبیعت با یک حیوان خطرناک روبرو شویم، تنها یک احساس معنا پیدا می کند: ترس. این یک احساس اولیه و ژنتیکی است. ترس ضربان قلب ما را افزایش می دهد، به ما می گوید که یک موقعیت ناامن است و از ما می خواهد که برای آن کاری انجام دهیم.
ممکن است فرار کنیم یا حمله به شکارچی را هماهنگ کنیم، اما در هر صورت، ترس چیزی است که ما را به عمل سوق میدهد. هشت مورد از این احساسات اولیه، منفی یا مثبت وجود دارد که همه انسان ها آن را تجربه می کنند.
- شادی زمانی اتفاق می افتد که ما چیزی هیجان انگیز و مثبت را تجربه می کنیم
- غم و اندوه زمانی اتفاق می افتد که ما باخت را تجربه کنیم
- خشم ما را وادار می کند که وقتی به ما خیانت می شود عمل کنیم
- ترس پاسخ ما به خطر است
- شادی زمانی ظاهر می شود که احساس امنیت و مراقبت کنیم
- انزجار پاسخ ما به چیزهای ناخوشایند است
- اعتماد، تحسین و پذیرش ما از دیگران است
- انتظار هر چیزی است از علاقه گرفته تا کنجکاوی و آگاهی
چرا ما احساسات داریم؟
احساسات پاسخ ما را به اکثر محرک ها دیکته می کنند، خواه این موضوع تعیین کند چه چیزی برای ما مهم است یا مضر. بدون احساساتمان، مهارتهای اجتماعی وحشتناک، غرایز ضعیف و هیچ توانایی برای رفتار مناسب در موقعیتهای سخت را نداریم.
برخورد با احساسات ناخودآگاه
چیزی که در مورد احساسات وجود دارد این است که آنها همیشه حضور دارند، حتی اگر ما از آنها آگاه نباشیم. سرکوب یا نادیده گرفتن آنها می تواند منجر به رفتارهای سمی و سلامت روانی ضعیف شود، به همین دلیل است که روان درمانگران از مراجعان خود می خواهند احساسات آنها را شناسایی کنند. زمانی که این کار را انجام دهند، می توانند از آن چرخه های سمی خارج شوند و به آن احساسات رسیدگی کنند.
درک وضعیت عاطفی شما برای موفقیت در زندگی شخصی و محل کار بسیار مهم است. هوش هیجانی و تصمیم گیری شما را بهبود می بخشد و به شما کمک می کند تعادل عاطفی را پیدا کنید.
عواطف چیست؟
عواطف با احساسات اساسی مرتبط هستند، اما نقش متفاوتی در زندگی ما دارند. در اینجا نحوه کار هر دو با هم برای شکل دادن به تجربیات شما آمده است.
- عواطف خاص تر از احساسات هستند
در حالی که شش احساس جهانی وجود دارد، انسان ها می توانند آنها را متفاوت تجربه کنند. به عنوان مثال، ما ممکن است «خشم» را از طریق احساس پرخاشگری، انتقام جویی، یا رنجش تجربه کنیم. اینها بیان متفاوتی از آن احساس اصلی هستند. آنها دقیق تر هستند.
- احساسات پاسخ آموخته شده ما به یک محرک عاطفی هستند
اگرچه همه افراد قادر به شادی و ترس هستند، اما هر فردی تجربه متفاوتی از احساسات را خواهد داشت. تداعی های ذهنی آموخته شده و ناخودآگاه ما این تجربه ذهنی را تعیین خواهد کرد.
بیایید بگوییم که شما مبتلا به فوبیا هستید. در مقطعی از زندگی، به دلیل یک تجربه منفی، یاد گرفتید که باید به عنکبوت ها با وحشت پاسخ دهید.
اما موضوع اینجاست این احساس وحشت تنها یک راه برای تجربه ترس است. راه های دیگری نیز برای پاسخ دادن به آن احساس وجود دارد. ممکن است شخصی وقتی می ترسد هیجان زده شود، بنابراین حتی اگر هر دوی شما از عنکبوت می ترسید، واکنش متفاوتی نشان خواهید داد.
- عواطف تجارب آگاهانه از احساسات ناخودآگاه است
عواطف می توانند به صورت افکار آگاهانه از احساسات منفی ناخودآگاه ظاهر شوند. برخی از بزرگسالان نسبت به والدین خود خشمگین می شوند، اما ممکن است احساسات زیربنایی زیادی در این عاطفه وجود داشته باشد. به عنوان مثال یک کودک، ممکن است ترس ناشی از سوء استفاده والدین را تجربه کرده باشید یا به دلیل طلاق والدین خود عصبانی شده باشید.
این احساسات آسیب زا می توانند برای مدت طولانی برای ما نامرئی باشند. و تا زمانی که آنها را شناسایی نکنیم، احساسات ما می تواند به سلامت روان ما آسیب برساند.
- محیط شما می تواند بر احساسات شما تأثیر بگذارد
خانواده، محافل اجتماعی، ایمان و فرهنگ ما تعیین می کند که چگونه به برخی از احساسات واکنش نشان دهیم.
به عنوان مثال، محافل اجتماعی که مردانگی را ترویج می کنند ممکن است باعث شوند مردان احساسات خود را به روش های ناسالم ابراز کنند. در این محیطها، اغلب به خاطر ابراز احساسات مرتبط با غم و اندوه شرمنده میشوند (مثلاً «پسرا گریه نمیکنند! چرا مرد نمیشوید؟»).
این نوع شرطی سازی به مردان می آموزد که این احساسات را از طریق خشم، سوء مصرف مواد یا اختلالات خوردن ابراز کنند. اینها پاسخ های ناسالم به یک احساس سالم هستند.
احساسات، عواطف و سلامت روان شما
پیمایش در دنیای درونی شما می تواند طاقت فرسا باشد. احساسات و عواطف پیچیده هستند و به راحتی نمی توان دید که چگونه بر رفتار شما تأثیر می گذارد.
اما اگر کنترل نشود، می تواند اثرات جدی داشته باشد. افرادی که دارای احساسات و آسیب های ناشناخته هستند، می توانند به اختلالات سوء مصرف مواد، اضطراب و افسردگی و دیگر چالش های سلامت روان مبتلا شوند. آنها همچنین ممکن است احساسات خود را به روش های ناسالم ابراز کنند و به اطرافیان خود آسیب برسانند.
اگر رفتار شما به شما یا سایر افراد آسیب می رساند، ممکن است وقت آن رسیده باشد که به دنبال کمک حرفه ای باشید.
4 نکته برای مدیریت احساسات و عواطف
بدون کمک حرفه ای، کارهای زیادی وجود دارد که می توانید در خانه انجام دهید تا احساسات و عواطف خود را مدیریت کنید. در اینجا چهار چیز وجود دارد که می توانید امتحان کنید:
- احساسات خود را بپذیرید، آنها را سرکوب نکنید
احساسات بخشی طبیعی از زندگی هستند. سرکوب آنها فقط به مشکلاتی در مسیر منجر می شود. آنها حتی می توانند باعث ایجاد مشکلاتی در وضعیت فیزیکی شما شوند، مانند:
سعی کنید آنچه را که احساس می کنید نام ببرید. گاهی اوقات این تمام چیزی است که برای کاهش قدرت آنها بر شما لازم است. به علاوه، اگر بتوانید احساسات خود را شناسایی کنید، می توانید برای کاهش آنها اقدام کنید.
- احساسات خود را بپذیرید
“پذیرش” و “تصدیق” یک چیز نیستند. نام بردن از احساسات یک چیز است. اجازه دهید احساسات در شما وجود داشته باشند. اگر بتوانید بپذیرید که احساسات همیشه نقشی در زندگی شما خواهند داشت، می توانید در جهت راحتی با آنها تلاش کنید.
- نفس بکش
هنگامی که احساسات شدید را تجربه می کنیم، ذهن ما به هر سمتی می چرخد. نفس های آهسته و عمیق به ما کمک می کند تا به واقعیت برگردیم.
بخشی از این به زیست شناسی مربوط می شود. وقتی آهسته نفس می کشید، به مغزتان یادآوری می کند که در خطر نیستید. چطوری تونستی اگر شما بودید، احتمالاً فرار میکردید، پر از آدرنالین و نفس نفس نمیزدید. نفس کشیدن به ما یادآوری می کند که در واقع در امنیت هستیم.
تنفس همچنین به تغییر جهت توجه شما کمک می کند. ذهن شما را به جای احساسات، بر روی بدنتان متمرکز می کند.
- یاد بگیرید چگونه و چه زمانی خود را بیان کنید
احساسات ما به هر طریقی نیاز به رهایی دارند. این وظیفه شماست که راه های سالمی برای تحقق آن بیابید. اگر غمگین هستید ممکن است نیاز داشته باشید گریه کنید یا اگر عصبانی هستید روی بالش فریاد بزنید، اما نکته این است که از هدایت احساسات خود به سمت دیگران اجتناب کنید.
خط پایین
سرکوب احساسات و عواطف مانند شنا کردن بر خلاف جریان آب است. انجام این کار فقط شما را از نفس افتاده و خسته می کند و در خطر غرق شدن قرار می دهد. رفتن با جریان آسان تر است. اجازه دهید احساسات در شما جاری شود چه خوب و چه بد.
یک قله بدون دره نمی تواند وجود داشته باشد، و دانستن اینکه چرا احساسات مهم هستند به شما کمک می کند آنها را بپذیرید. تنظیم عاطفی می تواند دشوار باشد. به همین دلیل مهم است که اکنون مهارت های مقابله ای خود را توسعه دهید. قبل از اینکه احساسات شما طاقت فرسا شود.
متخصصان فاریا کلینیک از طریق جلسات انفرادی محرمانه، به شما کمک خواهند کرد تا احساسات خود را درک کنید، مرزهای واضحی تعیین کنید و ارزش خودمراقبتی را کشف کنید. شما نمی توانید از لحظات احساسی اجتناب کنید و آنها به زندگی طعم می بخشند. اما، با ابزار مناسب، می توانید آنها را به روشی سالم پردازش کنید.
دیدگاهتان را بنویسید