رویکرد مواجهه درمانی برای مقابله با ترس
رویکرد مواجهه درمانی برای مقابله با ترس
اگر تا به حال با ترس های شدید دست و پنجه نرم کرده اید، یا کسی را می شناسید که این ترس را داشته است، ممکن است نام مواجهه درمانی را شنیده باشید.
ترسهای بالینی فراتر از ترس از سخنرانی در جمع یا ترس از پرواز محسوب میشوند. واقعیت این است که، حتی در خارج از محل کار، ما اغلب نمی توانیم تشخیص دهیم که آیا فردی از اضطراب رنج می برد یا به دنبال درمان خواه رفتار درمانی، روان درمانی یا دارو برای آن است یا نه.
یکی از نکات مهم این مقاله این است که نگرانی های مربوط به سلامت روان آشکار می شود. در حالی که هنوز هم شکاف های زیادی در دانش مردم و اطلاعات نادرست وجود دارد.
در این مقاله، مروری بر مواجهه درمانی ارائه خواهم کرد. نحوه عملکرد مواجهه درمانی، انواع و تکنیک های مختلف آن و اثربخشی مواجهه درمانی طولانی مدت را توضیح خواهم داد.
مواجهه درمانی چیست؟
آیا تا به حال چیزی در امتداد این جمله شنیده اید که “شما باید با ترس های خود روبرو شوید تا بر آنها غلبه کنید”؟ درمان، قرار گرفتن در معرض مشابه آن است.
ایده اصلی این نوع درمان این است که با قرار گرفتن کنترلشده و ایمن با یک شیء ترسناک، که توسط پزشک هدایت میشود، فرد میتواند به بازسازی شناختی دست یابد. اساساً الگوی محرک و پاسخ خودکار قطع میشود و یک مسیر و ارتباط جدید که سازگارتر است ایجاد می شود.
مواجهه درمانی یک گزینه درمانی است که توسط انجمن روانشناسی آمریکا و سایر نهادهای حرفه ای در سراسر جهان به رسمیت شناخته شده است. این یک نوع رفتار درمانی است که گاهی در دسته بزرگتری از درمان شناختی-رفتاری (CBT) قرار میگیرد، که از تکنیکهای مبتنی بر شواهد استفاده میکند تا فرد را در معرض محرکهایی قرار دهد که باعث ایجاد احساسات یا ترس در او میشود.
شایان ذکر است که رفتار درمانی یکی از انواع روان درمانی است. بر روی نقشه برداری از محرک ها و پاسخ های ناسازگار و تغییر آن پاسخ ها تمرکز دارد. رفتار درمانی یک درمان سریع است. میتواند در کوتاهمدت با تمرکز بر «چی» بدون تلاش برای درک «چرا» یا ریشههای الگوهای محرک-پاسخ، مزایای قابلتوجهی به همراه داشته باشد.
هدف نهایی این است که با کاهش سطح اضطراب مراجع، توانایی عملکرد او را بهبود بخشد تا در مواجهه مجدد با این محرک، مانند گذشته بر او تأثیری نداشته باشد.
چهار نوع قرار گرفتن در معرض محرک های ترسناک
راه های مختلفی برای نزدیک شدن به قرار گرفتن در معرض محرک های ترسناک وجود دارد. بهترین انواع قرار گرفتن در معرض برای یک بیماری خاص به عوامل مختلفی بستگی دارد که توسط یک روانشناس آموزش دیده ارزیابی می شود. بدیهی است که بسته به موقعیت ترسناک و شرایط پیرامون یک فوبی خاص، محدودیت هایی وجود دارد. علاوه بر این، نوع و میزان پاسخ مرتبط با محرک باید در نظر گرفته شود.
- قرار گرفتن در معرض in vivo: این نوع مواجهه به این معناست که فرد در زندگی واقعی با محرک ترسناکی مواجه می شود که باعث اضطراب او می شود. به عنوان مثال، اگر فردی از سگها میترسد، سگی در زندگی واقعی در معرض قرار گرفتن در داخل بدن قرار میگیرد. تا زمانی که پاسخ خیلی آسیب زا نباشد یا تجربه خطرناکی ایجاد نکند، این نوع مواجهه می تواند برای عادت کردن کوتاه مدت و مکرر، مانند رسیدگی به فوبیای اجتماعی، عملی باشد.
- قرار گرفتن در معرض خیالی: نوعی مواجهه است که معمولاً زمانی استفاده میشود که دسترسی به محرک و آوردن آن به جلسه درمانی آسان نباشد، بنابراین درمانگر از تکنیکهای تخیل برای کار با احساساتی که محرک به ارمغان میآورد استفاده میکند، بدون اینکه آن را به صورت فیزیکی در آنجا داشته باشد. نمونه آن فردی است که ترس از پرواز دارد. از آنجایی که آوردن آن به یک جلسه کاملاً غیرممکن است، فرد باید حضور در هواپیما را تصور کند.
- درمان مواجهه با واقعیت مجازی: این در موارد مشابهی استفاده می شود که از نوردهی خیالی استفاده می شود، اما نیازی به تکنیک تخیل از ابتدا ندارد. واقعیت مجازی به ایجاد محرک و پاسخ به آن کمک می کند، با مشاهده و زندگی در یک واقعیت متفاوت، برخلاف اتاق و زمینه فعلی که فرد در آن لحظه در آن قرار دارد (یعنی اتاق درمان).
- قرار گرفتن در معرض بینابینی: این نوع قرار گرفتن برای قرار دادن فرد در معرض احساسات فیزیکی که دوست ندارد مانند احساسات اضطرابی استفاده می شود تا متوجه شود که این احساسات آنقدر که فکر می کردند تهدید کننده یا خطرناک نیستند.
به عنوان مثال، میتوانیم فردی را وادار کنیم که تمرینات قلبی را برای فعال کردن و تسریع ضربان قلب خود انجام دهد، که یکی از علائمی است که او از آن می ترسد. هدف از تمرین این است که متوجه شوید این احساس فیزیکی یک تهدید نیست و یک پاسخ بدنی انسان است.
تکنیک های مواجهه درمانی
نوردهی درجه بندی شده درمانگر به درمانجو کمک می کند تا فهرستی از موقعیت هایی که باعث پاسخ ناخوشایند او می شود را تعریف کند و هر یک از آنها را بسته به ناخوشایند بودن هر موقعیت از 1 تا 10 رتبه بندی کند. پس از انجام این کار، با هر یک از این موقعیتها، فهرستی از 1 به 10 میسازند که 1 بدترین وضعیت و 10 بدترین وضعیت است.
قرار گرفتن در معرض درجه بندی شامل قرار دادن فرد در معرض این موقعیت هاست که از پایین شروع می شود و به بدترین حالت ختم می شود. برای مثال، اگر ترس «عنکبوت» باشد، نوردهی درجهبندیشده با نگاه کردن به تصویر یک عنکبوت شروع میشود و با نزدیک شدن به یک عنکبوت واقعی به پایان میرسد.
انواع تکنیک ها عبارتند از:
- سیل:
تکنیک سیل همان سلسله مراتب ترس است با قرار گرفتن در معرض درجه بندی شده. سیل شامل قرار دادن فرد در معرض بدترین وضعیت لیست است. برخلاف نوردهی درجه بندی شده که تدریجی است، سیل مانند غواصی در انتهای عمیق است. به عنوان مثال، با استفاده از مثال قبلی، فرد بلافاصله در معرض یک عنکبوت واقعی قرار می گیرد.
- حساسیت زدایی سیستماتیک:
این یک نوع تکنیک نوردهی است که با تکنیک های آرام سازی ترکیب می شود. هدف این است که به فرد آموزش داده شود تا بتواند محرک ناخوشایند را با احساسات آرامش بخش مرتبط کند و در صورت نیاز، در طول مدتی که خارج از درمان است نیز در معرض این موقعیت ها قرار می گیرد و از این تکنیک های آرامش بخش استفاده کند.
به عنوان مثال، اگر فردی در معرض یک عنکبوت قرار گیرد، تکنیک های آرام سازی خود را در حضور این محرک تمرین می کند تا با احساسات اضطرابی که ممکن است ایجاد کند مبارزه کند.
- قرارگیری طولانی در معرض بیماری:
فرد در یک دوره طولانی در معرض موقعیتی قرار می گیرد که باعث ایجاد احساسات ناخوشایند در او می شود. این باعث می شود پاسخ های بدن آنها به اوج برسد و به تدریج به طور طبیعی کاهش یابد.
نمونه ای از این امر می تواند قرار دادن یک فرد در معرض یک سگ باشد (با فرض اینکه می خواهد روی ترس خود از سگ کار کند)، و اینکه آنها تمام علائم اضطرابی معمول خود را تجربه کنند و سپس با آنها منتظر بمانند، بدون اینکه این سگ را ببرند تا بدن و ذهن به طور طبیعی آرام می شوند.
- قرار گرفتن در معرض و پیشگیری از پاسخ:
این نوع قرار گرفتن بیشتر برای اختلال وسواس فکری-اجباری استفاده می شود. در طول جلسه، فرد در معرض موقعیتی قرار می گیرد که افکار وسواسی او را به راه می اندازد.
در روزمرگی معمولی، این امر منجر به درگیر شدن آنها در عملی می شود که به عنوان “اجبار” فهرست بندی شده است. اما در طی این تکنیک مواجهه، به فرد آموزش داده می شود که در این عمل شرکت نکند و از پاسخ اجباری معمول او به افکار وسواسی جلوگیری کند.
برای مثال، فردی که از OCD رنج میبرد، ممکن است پس از خروج از خانه، افکار وسواس گونه داشته باشد که در را به درستی قفل نکرده است. اجبار معمولی که آنها دنبال میکنند این است که به خانه برگردند و بعد از اینکه قبلاً آنجا را ترک کردند، این موضوع را بررسی کنند.
بنابراین در طول این تکنیک نوردهی، ما از این شخص می خواهیم خانه را ترک کند، این فکر وسواسی را داشته باشد، اما از بازگشت و بررسی خودداری کند. البته این تکنیک یکبار مصرف نیست. باید آموزش داده شود تا اثرات ماندگار و قابل توجهی بر OCD روزانه آنها داشته باشد.
مواجهه درمانی چه مشکلات ذهنی را می تواند درمان کند؟
- اختلال وسواس اجباری (OCD):
افرادی که از OCD رنج می برند، افکار وسواسی حول یک موضوع خاص را تجربه می کنند. آنها برای از بین بردن اضطرابی که به دلیل این افکار احساس می کنند، رفتارهای اجباری انجام می دهند.
افکار وسواسی می توانند متفاوت باشند، با این حال، برخی از موضوعات رایج عبارتند از:
- میکروب و پاکیزگی
- بیماری و بیماری
- محیط خود را کنترل می کنند
- وسواس های مذهبی
- وسواس جنسی ناخواسته
اجبارهایی که افراد می توانند به دلیل این افکار وسواسی تجربه کنند نیز متنوع است. رفتارهای اجباری رایج شامل تمیز کردن بیش از حد، ضدعفونی کردن، چک کردن، تکرار، شمارش، اعداد شبانهروزی و حتی حرکات بدن مانند اصلاح حالت اغراقآمیز است.
در حالی که OCD گاهی اوقات در فرهنگ پاپ عجیب و غریب به تصویر کشیده می شود، افکار وسواسی می توانند بسیار ناراحت کننده باشند. رفتارهای اجباری می توانند آنقدر پیچیده یا ثابت شوند مانند شستن دست ها تا حد خونریزی یا توالی هایی که در صورت عدم اجرای کامل باید دوباره شروع شوند که در زندگی و کار اصلی روزمره اختلال ایجاد کنند.
- اختلال استرس پس از سانحه (PTSD):
این اختلالی است که ممکن است زمانی اتفاق بیفتد که فردی شاهد یا تجربه یک رویداد آسیب زا، مانند تجاوز جنسی، یک حادثه جدی، یک بلای طبیعی، یک حمله تروریستی یا خشونت باشد.
افرادی که از اختلال استرس پس از سانحه یا همان PTSD رنج میبرند ممکن است افکار و احساسات آزاردهندهای مرتبط با ضربهای که تجربه کردهاند داشته باشند، اما این موضوع قبلاً پایان یافته است.
این پاسخها ممکن است بهخوبی ظاهر شوند، یا ممکن است توسط محرکهایی ایجاد شوند که آنها را به یاد تروما میاندازد. علاوه بر این، اینها ممکن است شامل پاسخ های بدنی (علائم اضطرابی، یخ زدن…)، غم، ترس، فلاش بک، کابوس، یا وحشت شبانه باشد.
برای مثال، فردی که مورد آزار جنسی قرار گرفته است ممکن است فلاش بک هایی را از لحظه وقوع آن تجربه کند و ممکن است واکنش بدنی ناخوشایندی به لمس فیزیکی داشته باشد.
- اختلال اضطراب فراگیر (GAD):
این اختلال با نگرانی مداوم در مورد رویدادها و موضوعات زندگی روزمره مشخص می شود. اضطراب پاسخ ضروری بدن ما به عنوان مکانیسم بقا است، اما زمانی که این پاسخ اضطرابی ضروری نباشد، مشکل ساز می شود، زیرا هیچ خطر یا تهدیدی وجود ندارد که نیاز به پاسخ “جنگ یا گریز” از سوی ما داشته باشد.
به عنوان مثال، یک فرد مبتلا به GAD ممکن است علائم اضطرابی را به دلیل عدم پاسخگویی یکی از عزیزانش به صحبت های آنها یا ترس از آینده تجربه کند.
- فوبیا:
این شامل هر گونه ترس شدید و مداوم از چیزی یا موقعیتی است که باعث می شود فرد به هر قیمتی از آن اجتناب کند و گاهی اوقات منجر به مشکلاتی در فعالیت های روزمره زندگی می شود.
برخی از فوبیاهای رایج عبارتند از آگورافوبیا (ترس از فضاهای باز و عمومی)، کلاستروفوبیا (ترس از فضاهای بسته) و فوبیا از چیزهای خاص مانند یک حیوان یا شی خاص.
- اختلال اضطراب اجتماعی:
این اختلال شامل ترس شدید از موقعیت های اجتماعی است که شامل ملاقات با افراد یا تعامل با دیگران است. می تواند شامل افکاری باشد که دائماً توسط دیگران تحت نظر و قضاوت قرار می گیرند.
فردی که از اختلال اضطراب اجتماعی رنج می برد، ممکن است از موقعیت های اجتماعی مانند مهمانی ها یا گردهمایی ها دوری کند تا این اضطراب را احساس نکند. آنها علاوه بر این از دست دادن ارتباط اجتماعی رنج می برند.
- اختلال هراس:
این اختلال اضطرابی با حملات پانیک منظم مشخص می شود که گاهی اوقات هیچ محرک خاصی ندارند. این اغلب می تواند با وظایف و فعالیت های روزمره تداخل داشته باشد.
- ضربه:
این می تواند طیف گسترده ای از تروما را شامل شود، که پاسخی است که بدن و ذهن ما به یک موقعیت استرس زا یا ناراحت کننده دارد. تروما می تواند باعث شود فرد احساس درماندگی، زخمی شدن و عدم توانایی مقابله با برخی احساسات و عواطف کند. نمونه هایی از تروما شامل تجربه تجاوز جنسی، حمله تروریستی، یک بلای طبیعی، خشونت خانگی، یا تربیت توهین آمیز است.
مواجهه طولانی مدت چیست؟
قرار گرفتن در معرض طولانی مدت عبارت است از مواجهه فرد با ترس خود برای مدتی که او را قادر می سازد اوج واکنش های بدنی ناخوشایند و مضطرب خود را تجربه کند و سپس کاهش این اضطراب برای بدن برای رسیدن به حالت خنثی خود را نشان می دهد.
با این نوع قرار گرفتن در معرض ترس، بسیار مهم است که قبل از اینکه بدن فرد دوباره به حالت خنثی و آرام خود برسد، دوره نوردهی را قطع نکنید زیرا انجام این کار میتواند نتیجه معکوسی داشته باشد که درمانگر میخواهد با این تمرین به دست آورد (یعنی: ترس افراد حتی بیشتر به آنها القا می شود).
آیا مواجهه درمانی موثر است؟
این سوال کلیدی است، درست است؟ بعید است زمانی که نتایج نامشخص است، تلاشی برای انجام کاری انجام دهیم. البته، وقتی از تکنیکهایی برای بهبود زندگیمان، تطبیق رفتارمان، یا رویارویی با ترسهای غیرمنطقی و غلبه بر آنها صحبت میکنیم، میزان موفقیت ما به مورد خاص ما بستگی دارد. باید متغیرهای خاصی را در نظر گرفت.
قبل از پرش به آنها، در نظر گرفتن برخی از داده ها مفید است. مواجهه درمانی یک نوع درمانی اثبات شده علمی است. بین 60 تا 90 درصد افراد پس از دریافت آن بهبود قابل توجهی را تجربه می کنند.
این یک تکنیک قدرتمند و موثر است
این ممکن است شما را متعجب کند که چرا برای برخی افراد کار می کند، چه متغیرهایی موفقیت را پیش بینی می کنند و آیا می توانید از طریق این تکنیک بر ترس های خود غلبه کنید. اینها همه سوالات مرتبط هستند.
برای پاسخ به آنها، دو متغیر اصلی وارد عمل می شوند:
- نوع تکنیک های نوردهی بسته به ترس فرد، بسته به تکنیکی که درگیر میکند، شانس بیشتری برای موفقیت دارند. برای مثال، مواجهه و پیشگیری از پاسخ بهویژه در افرادی که از OCD رنج میبرند مؤثر است.
- درگیر شدن بیمار به همان اندازه که آرزو می کنیم یک عصای جادویی داشته باشیم که بتوانیم آن را بچرخانیم و ترس را از بین ببریم، این از واقعیت دور است. لازم است که فرد واقعاً به درستی در تمرینات شرکت کند و به درمانگر و روند خود اعتماد کند.
این یک خیابان دو طرفه است که نه تنها تلاش درمانگر، بلکه تلاش بیمار نیز مهم است. این دستور یک تکنیک نوردهی موفق است.
خط پایین
همانطور که در سراسر این مقاله دیدیم، راه های زیادی وجود دارد که یک متخصص روانشناسی می تواند از مواجهه درمانی استفاده کند. این فرآیند برای افراد خوشایند نیست، اما مزایای سریع و قابل توجهی برای کیفیت زندگی و رفاه آنها دارد.
مانند رفتن به فیزیوتراپیست فکر کنید که در جلسات، برخی از ماساژها روی عضله آسیب دیده ممکن است صدمه ببیند. پس از چند جلسه، درد شروع به کاهش میکند تا اینکه در نهایت احساس بهتری پیدا میکنید، میتوانید به روشهایی حرکت کنید که قبلاً نمیتوانستید بدون نیاز به تجربه درد عضلانی.
مواجهه درمانی نیز مشابه است. گذراندن جلسات گاهی دشوار است، اما اگر هدف نهایی خود را تجسم کنید و به آن ادامه دهید، به تدریج آسان تر می شود. به زودی قادر خواهید بود با سهولت بیشتری زندگی و حرکت کنید، بدون اینکه این ترس مانع زندگی روزمره شما شود.
دیدگاهتان را بنویسید