کنترل ذهن و روان در جنگ شناختی
کنترل ذهن و روان در جنگ شناختی
جنگ شناختی آینده جنگ را تغییر خواهد داد. جنگها در آینده ممکن است فقط با سلاح و قدرت بدنی انجام نشوند. زمانی بود که ارتش ها فقط می توانستند دشمنانی را که ببینند یا لمس کنند، بکشند یا به آنها آسیب برسانند.
اما امروزه جهان تغییر کرده است دشمن، امروز مجبور نیست در خط دید ما یا کسی باشد که تا به حال ملاقات کرده ایم یا ممکن است حتی در آینده ملاقات کنیم. ما یک دشمن یا غریبه ناشناخته را هدف قرار می دهیم که 100 یا شاید 1000 مایل دورتر باشد.
ایده پشت همه اینها شکستن ظرفیت تصمیم گیری دشمن و تأثیرگذاری بر تصمیمات و رفتار افراد، گروه ها و کل ملت ها بدون شلیک اولین گلوله است. این شروع جنگ شناختی در جهان است.
بزرگترین نکته مثبت آن این است که روشی مقرون به صرفه برای جلوگیری از آسیب های جانبی و تلفات دوستانه است.
پیشرفتهای اخیر در فناوری اطلاعات، ماهوارهها، گوشیهای هوشمند و رسانههای اجتماعی بعد جدیدی به جنگ افزوده است. نتیجه این است که میدان نبرد امروزی جهانی و یکپارچه شده است، بدون آغاز، پایان یا آتش بس 24 ساعت شبانه روز، 7 روز هفته و … همیشه فعال است در هر کجا، همه جا، هر زمان.
محققان امروزی در حال سوزاندن روغن نیمه شب هستند تا نوع کاملاً جدیدی از نبرد برای هدف قرار دادن و کنترل ذهن انسان ایجاد کنند. هوش انسان مرکز تصمیم گیری که همه حواس، حرکات بدن و رفتار را کنترل می کند.
این بعد نسبتاً جدید جنگ، جنگ شناختی یا «نبرد برای مغز» نامیده میشود که به شدت به درک عمیق روانشناسی و رفتار انسان برای تأثیرگذاری، مختل کردن و کاهش توانایی دشمن در تصمیمگیری و در عین حال محافظت از نیروهای خودی متکی است.
جنگ شناختی مفهوم جدیدی است که در سالهای اخیر مورد توجه قرار گرفته است و تمام آنچه را که لازم است برای پیشی گرفتن از پیچیدهترین عملیاتهای نظامی نیز دربر دارد.
جنگ شناختی چیست؟
جنگ شناختی نوع جدیدی از جنگ است که به جای آسیب رساندن به توانایی های فیزیکی دشمن، به دنبال «کشتن» یا خنثی کردن توانایی تصمیم گیری و روان دشمن است.
به طور کلی، جنگ شناختی دارای پنج هدف اصلی است. این شامل:
- از بین بردن فرماندهی، کنترل و اقتدار رهبری دشمن
- اعتبار آنها و همچنین توانایی تصمیم گیری سریع و به موقع را مخدوش می کند
- فرماندهان و رزمندگان دوستانه را سپر یا عایق بندی می کند
- جمع آوری و تجزیه و تحلیل تمام اطلاعات
- انتشار اطلاعات نادرست برای بازی با ترس دشمن و اضطراب برای تضعیف روحیه آنها
جنگ شناختی: بدون خونریزی اما به شدت
هدف جنگ شناختی غلبه قاطعانه و فلج کردن ذهن دشمن و وادار کردن آنها به تسلیم یا شکست در نبرد است. حتی قبل از شلیک اولین و تنها گلوله.
جنگ شناختی که به عنوان جنگ ذهنی نیز شناخته می شود، اصولاً شامل هدف قرار دادن ذهن دشمن و استفاده از انواع تاکتیک های روانی برای تأثیرگذاری بر تصمیمات، اعتقادات و رفتار ژنرال های دشمن، فرماندهان کنترل از راه دور عملیات میدان نبرد، نیروهای فرعی در میدان و سربازان است.
این نوع جنگ بسیار خطرناک است زیرا شامل عملیات روانی، تبلیغات، فریب و تکنیک های دیگر برای تأثیرگذاری بر روحیه و دستکاری در نحوه تفکر و عمل دشمن است.
تاریخچه جنگ شناختی
جنگ شناختی مفهومی نسبتاً جدید است که در چند دهه گذشته تکامل یافته است. می توان از آن به عنوان اطلاعات و عملیات روانی برای تأثیرگذاری بر افکار، احساسات و رفتارهای دشمنان به منظور دستیابی به اهداف خاص تعریف کرد.
ریشههای آن را میتوان در تکنیکهای تبلیغاتی و جنگ روانی مورد استفاده در درگیریهای گذشته جستجو کرد. جنگ شناختی این روش ها را با کمک فناوری پیشرفته و رسانه های اجتماعی به سطح بعدی ارتقا می دهد.
یکی از اولین نمونه های جنگ شناختی، عملیات مرغ مقلد بود که در آن دولت ایالات متحده و سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) یک کمپین تبلیغاتی گسترده علیه اتحاد جماهیر شوروی به راه انداختند.
به عنوان بخشی از این عملیات، سیا اطلاعات نادرست منتشر کرد و داستان های دروغین را در رسانه ها منتشر کرد. چندین روزنامهنگار برجسته آمریکایی برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی در سطح بینالملل بهویژه برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی مورد استفاده قرار میگرفتند و هزینههای گزافی دریافت میکردند.
بر اساس گزارشها، سیا به ایستگاههای خود در سراسر جهان دستور داد تا سیاستمداران و سردبیرانی را برای پاسخگویی و رد نظرات منفی پرورش دهند. سیا همچنین اطلاعات طبقه بندی شده را در اختیار روزنامه نگاران قرار داد تا به آنها کمک کند مقالاتی را برای تبلیغ هدف خود بنویسند.
جنگ شناختی در جنگ عراق و جنگ علیه ترور نیز مورد استفاده قرار گرفت. در هر دو مورد، دولت های غربی از انواع تبلیغات، عملیات روانی، اطلاعات غلط و ترفندهای کنترل ذهن استفاده کردند تا حقایق را به نفع خود تغییر دهند.
جنگ جاری اوکراین و روسیه نمونه جنگ شناختی مدرن است نوعی جنگ در ذهن مردم است. که از ترکیب مرگباری از تاکتیکهای جنگ شناختی، تبلیغات، جنگ اطلاعاتی و رسانههای اجتماعی استفاده شده است.
ایالات متحده انحصار کانالهای رسانههای اجتماعی مانند فیسبوک، توییتر و سایر شبکههای اجتماعی را دارد که به این کشور برتری میدهد تا به صورت استراتژیک ارتباط برقرار کند و از اهداف خود حمایت کند.
بعضی از کشورها در مقایسه با کشورهای دیگر به ظاهر دوستدار اینترنت و رسانههای اجتماعی هستند، به همین دلیل است که آنها بر جنگ شناختی و کمپین مدیریت ادراک در رسانههای اجتماعی تسلط دارند.
جوانب مثبت و منفی جنگ شناختی
جنگ شناختی استفاده از نیروی نظامی برای دستیابی به نتیجه مطلوب از طریق بهره برداری از فرآیند تصمیم گیری دشمن است. این را می توان با دستکاری آنچه که دشمن درک می کند، باور دارد یا ارزش دارد انجام داد. به عبارت دیگر، جنگ شناختی با هدف تغییر ادراک دشمن به منظور تأثیرگذاری بر تصمیم گیری آنها انجام می شود.
استفاده از جنگ شناختی هم مزایا و هم معایبی دارد. از جنبه مثبت، جنگ شناختی می تواند در دستیابی به اهداف نظامی با حداقل تلفات جانی بسیار موثر باشد.
همچنین میتواند به عنوان ابزاری برای بازدارندگی استفاده شود، زیرا میتواند به حریف این باور را بدهد که هزینههای اقدام نظامی علیه شما بسیار زیاد است. علاوه بر این، از جنگ شناختی می توان برای ایجاد سردرگمی و هرج و مرج در اردوگاه دشمن استفاده کرد و آنها را در برابر حمله آسیب پذیرتر کرد.
نتیجه
نوشته این مقاله کاملا واضح است، جنگ شناختی روز به روز افزایش پیدا می کند و احتمالاً نقش تعیین کننده ای در درگیری های آینده ایفا خواهد کرد که در آن ربات های مجهز به هوش مصنوعی ممکن است برای انتشار اطلاعات نادرست و ایجاد اختلاف در بین صفوف دشمن استفاده شوند.
هوش مصنوعی این پتانسیل را دارد که حجم زیادی از داده ها را برای شناسایی روندهایی که می توانند برای مزیت استراتژیک مورد استفاده قرار گیرند، تجزیه و تحلیل کند.
جنگ شناختی نحوه مبارزه کشورها با جنگ را در میدان نبرد دیجیتالی تغییر خواهد داد، جایی که مغز انسان هدفمندترین دارایی برای تبدیل شکست به پیروزی است.
دانشمندان حتی امروز نفت نیمه شب را می سوزانند تا نوع کاملاً جدیدی از نبرد را برای هدف قرار دادن و کنترل ذهن انسان ایجاد کنند. هوش و مرکز تصمیم گیری انسان همه حواس، حرکات بدن و رفتار را کنترل می کند.
کشورها در حال حاضر سرمایه گذاری زیادی در تحقیق و توسعه می کنند تا بفهمند چگونه از مغز انسان به نفع خود در جنگ استفاده کنند.
همانطور که می گویند بقای هر کشوری پیروزی در جنگ شناختی است. کشورها باید از منحنی یادگیری جلوتر بزنند. هر چه زودتر این کار را انجام دهند بهتر خواهد بود. کسانی که در جنگ شناختی شکست می خورند، ممکن است واقعا شکست بخورند و عقب بمانند.
دیدگاهتان را بنویسید