چرا آزار روانی تقصیر تو نیست؟
چرا آزار روانی تقصیر تو نیست؟
ما اغلب سوء استفاده را فیزیکی میدانیم. سوءاستفاده را کبودیها، زخمها و سایر علائمی را که توسط دستهای یک فرد ایجاد میشود، تصور میکنیم. آزار جسمی بسیار رایج است، از هر 3 زن 1 نفر و از هر 4 مرد 1 نفر مورد آزار فیزیکی شریک زندگی قرار گرفته اند. بدرفتاری همیشه نیاز به تماس مستقیم ندارد. متأسفانه، زنان و مردان هردو ممکن است در معرض آزار روانی قرار گیرند.
آزار روانی می تواند خیلی شدید باشد. با این حال، از آنجایی که این بدرفتاری میتواند الگوهای متفاوتی به خود بگیرد، رد کردن یا نادیده گرفتن آن نیز آسان است. معمولا فردی که در سمت دریافت کننده قرار دارد آن را رد می کند. در نتیجه، دوستان، همکاران و اعضای خانواده نیز اغلب آن را تشخیص نمی دهند.
اگر آزار روانی را تجربه کردهاید، این احتمال وجود دارد که سرزنش تحقیر، آزار کلامی و سایر بدرفتاریهایی که متحمل شدهاید را به عهده بگیرید یا آن را تقصیر خود بدانید.
“او احتمالاً قصد نداشت مرا احمق خطاب کند.” او درست میگوید، “اگر مقداری وزن کم کنم، لباسهایم بهتر میشد”.
در واقع، این آزار روانی ربطی به شما یا عیب های درک شده شما ندارد. هر فردی که دیگری را تحقیر کند، عقلش را زیر سوال ببرد، یا در غیر این صورت نامهربانی نشان دهد، آزار روانی را انجام می دهد. چنین فردی ممکن است به درستی برچسب سوء استفاده کننده داشته باشد.
برای درک درست این درمان، آزار روانی و علائمی که ممکن است آن را در هر رابطه ای آشکار کند را بررسی می کنیم. ما همچنین به عواقب سوء استفاده روانی و همچنین ایمنترین گامهایی که باید در هنگام مواجهه با یک موقعیت آزاردهنده ذهنی برداریم، بررسی خواهیم کرد.
آزار روانی چیست؟
آزار روانی استفاده از تهدید، توهین کلامی و دیگر تاکتیک های ظریف تر برای کنترل طرز تفکر یک فرد است. این شکل از سوء استفاده آزاردهنده است زیرا برای از بین بردن عزت نفس و اعتماد به نفس و تضعیف احساس شخصی از واقعیت یا شایستگی طراحی شده است.
آزار روانی به دلیل خطرات جدی این رفتار با عنوان “ظلم روانی” و “تروریسم صمیمی” برچسب گذاری شده است. در روابط آزاردهنده ذهنی، ممکن است یک نفر به این باور برسد که دیوانه است. ممکن است یک سوء استفاده کننده واقعیت را تغییر دهد تا در خاطرات و حتی نحوه درک چیزها تردید ایجاد کند.
رویدادی که در تابستان رخ داده است ممکن است طوری دستکاری شود که در زمستان رخ داده باشد یا شاید اصلاً اتفاق نیفتاده است. وقتی فردی که هدف قرار می گیرد سعی می کند به دستکاری اعتراض کند یا آن را پس بزند، اغلب واکنشی به نظر می رسد.
آنها از سر ناامیدی و سردرگمی پاسخ می دهند و به ناچار “دیوانه”، احساسی و غیرمنطقی به نظر می رسند. اینگونه است که آزارگر حس خود و جایگاه و احترام او را در میان خانواده و دوستان تضعیف می کند.
آزار روانی بر تاکتیک هایی متکی است که به تمسخر، توهین، ترساندن یا استثمار می پردازند. در نهایت، واقعیت و عزت نفس به یک سوء استفاده گر گره می خورد.
6 نشانه آزار روانی
اگر دقت کنید، متوجه شکافی برای آزار روانی در گروههای مختلف رابطه خواهید شد. به عنوان نوعی از خشونت خانگی، شرکای صمیمی ممکن است به نحوی با هم ارتباط برقرار کنند که باعث شود نیمی از آنها کنترل خطرناکی بر دیگری داشته باشند.
با این حال، حتی سایر اعضای خانواده نیز می توانند نفوذ بیش از حدی داشته باشند، همانطور که در موارد کودک آزاری دیده می شود. آزار روانی ممکن است در محل کار، در دوستی ها و سایر محیط های غیرمحتمل نیز رخ دهد.
اما در حالی که روابط مختلف می تواند به طور منحصر به فرد برای رفاه ذهنی، سوء استفاده کند اما این بدرفتاری معمولاً از الگوی رفتاری مشابهی پیروی می کند که تشخیص آن را آسان می کند. علائم سوء استفاده روانی عبارتند از:
- کلمات توهین آمیز
کلمات توهین آمیز یک تاکتیک رایج است که توسط سوء استفاده کنندگان برای تمسخر و تحقیر استفاده می شود. اشتباهات جزئی مانند فراموش کردن سطل زباله، یا حتی تلفظ نادرست یک کلمه خارجی، تنها چیزی است که برای احمق یا شرم آور خطاب کردن یک فرد لازم است.
در موارد دیگر، نام بردن ممکن است بدون دلیل اتفاق بیفتد. این به سادگی یک عمل بی رحمانه است که آنها مطمئن هستند که فرد از آن رنج می برد.
- حقارت
یکی دیگر از موضوعات مشترک در روابط آزاردهنده ذهنی، میزان تحقیر تحمل شده است. به عنوان راهی برای نشان دادن کنترل، سوء استفادهکننده میتواند همه چیز را از ناامنیها گرفته تا تغییرات ظاهری را مسخره کند.
سوء استفادهکننده ممکن است کلاهی را که برای پنهان کردن لکههای طاس در حال رشد استفاده میشود، مسخره کند. برای به حداکثر رساندن هیجان و ایجاد بیشترین درد، حتی ممکن است این کار را در جمع یا اطراف همسالان خود انجام دهند.
چیزهای مختلف را می توان به عنوان تحقیر در روابط توهین آمیز مورد استفاده قرار داد و باعث می شود اعتماد به نفس پایین یکی دیگر از عوامل رایج باشد.
- دریغ از محبت
برای وارد شدن به مغز قربانی، سوء استفادهکنندگان اغلب عشق، توجه، تمجید یا حضور خود را از شریک زندگی، کودک یا افراد دیگر دریغ میکنند. این برای به دست آوردن کنترل یا مجازات به هر دلیلی است.
آزارگر ممکن است از تبریک گفتن به فرزند خود امتناع کند یا موفقیت را کم اهمیت جلوه دهد. در روابط عاشقانه، یکی از شرکا ممکن است از صمیمیت یا ارتباط به عنوان تنبیه برای اختلاف نظر در مورد موضوعی خودداری کند. زمانی که قربانی تصمیم به اتخاذ این رفتار می کند، قربانی نمی تواند برای جلوگیری از این رفتار کاری انجام دهد.
- تهدید کردن
خواه ترک رابطه، بردن بچه ها یا توصیه به تنزل رتبه باشد، سوء استفاده ذهنی اغلب از تهدید برای به دست آوردن کنترل بر دیگری استفاده می کند. تهدید راهی برای اطمینان از اینکه شخص در وحشت یا ترس دائمی قرار می گیرد. از طریق ارعاب، عدم تعادل قدرت ایجاد می شود. این به یک نفر دست بالا را می دهد، زیرا دیگری تحت کنترل آنها قرار می گیرد.
- میزهای چرخشی
برای تثبیت تسلط خود در رابطه، سوء استفاده کنندگان اغلب تقصیر ظلم خود را به گردن قربانیان می اندازند. “اگر تو اینقدر دست و پا چلفتی نبودی، شاید تو را احمق خطاب نمی کردم.” «دفعه بعد وقتی شما را اصلاح کردم بحث نکنید. من را ناراحت می کند.»
یکی دیگر از تاکتیکهای رایج این است که متجاوز ادعا میکند که شوخی میکند و «چرا نمیتوانی شوخی کنی؟» غالباً آزارگر دیگران کودکان یا همکاران را ناخواسته در این فتنه استخدام می کند. این امر فرد را از منابع حمایتی بیشتر منزوی می کند.
سوء استفاده کنندگان از مسئولیت رفتار بد خود اجتناب خواهند کرد. آنها خوشحالند که قربانیان را سرپا نگه می دارند و مراقب هر چیزی هستند که ممکن است باعث سوء استفاده شود.
- بی تفاوتی
یکی از مشخصههای آزار روانی عدم توجه افراد آزاردهنده است. قربانیان ممکن است به گریه بیفتند یا با درد ناشی از اقدامات افراد مورد علاقه خود دست و پنجه نرم کنند. این یک سوء استفاده کننده را نگران نمی کند و حتی ممکن است باعث خشم بیشتر شود.
وقتی گریه کردن، شکایت یا ارتباط واضح برای ایجاد عذرخواهی یا پشیمانی از سوی یک سوء استفاده کننده کافی نیست قربانیان ممکن است یاد بگیرند که درد خود را درونی کنند. با نادیده گرفتن نیازهای عاطفی، این می تواند تجربه زنده سوء استفاده را بدتر کند.
6 پیامد آزار روانی
- اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)
زندگی از طریق رفتارهای آزاردهنده ذهنی می تواند مانند حرکت در مین باشد. با گذشت زمان، استرس و ترس از محاسبه خلق و خوی شریک یا والدین، توهینهای آنها و پذیرش بیتفاوتی آنها میتواند منجر به آسیبهای آسیبزا شود.
PTSD نوعی آزار روانی است. اثرات بلندمدت ممکن است باعث فلاش بک های منظم از موقعیت های آسیب رسان با افراد بدرفتار شود. همچنین ممکن است باعث ایجاد علائم اضطرابی مانند عرق کردن کف دست یا ضربان قلب شود. هنگامی که خاطرات یک رابطه با احساس ترس و پریشانی تیره می شود، این می تواند به اختلال استرس پس از سانحه اشاره کند.
- اختلالات اشتها
با آزار روانی، شکایت کردن یا نشان دادن اینکه شما ناراضی هستید، راههای آسانی برای قرار گرفتن در سمت اشتباه سوء استفادهکننده است. با دانستن این موضوع، یک قربانی به احتمال بسیار زیاد می تواند نیازهای عاطفی خود را پنهان کند و سرکوب کند.
این سرکوب راهی ناسالم برای مقابله با احساسات است. این می تواند پیشرفت هایی مانند اختلالات خوردن را تشویق کند که باعث آرامش و انحراف موقت از درد می شود.
- افسردگی
باز هم، در حالی که آزار روانی ممکن است همیشه آسیب فیزیکی ایجاد نکند، اثرات آن می تواند به همان اندازه مخرب باشد.
تقریباً غیرممکن است که تحت تأثیر بیتفاوتی سرد نسبت به درد، توهین به شخص خود، تحقیرهای مداوم و تهدیدهایی که شادی شما را تحت تأثیر قرار میدهند، قرار نگیرید. این به خصوص زمانی است که منبع درد شما شخصی است که با او رابطه صمیمی دارید.
در موارد آزار روانی، استرس مکرر و مداوم می تواند بر سلامت روان تأثیر منفی بگذارد و ممکن است منجر به شرایطی مانند افسردگی شود. هنگامی که احساس غم و اندوه شدیدی می کنید، با تمرکز مبارزه می کنید، یا متوجه تغییراتی در الگوهای خواب خود می شوید اینها به علاوه سایر علائم افسردگی می توانند بر زندگی روزمره تأثیر بگذارند.
- کاهش ارزش خود
سوء استفاده ذهنی به اساسی ترین نیازهای ما برای احترام به خود می پردازد: غرور، شادی، اعتماد و از آن به نفع خود استفاده می کند.
زمانی که ظاهر شخصی به طور مکرر مورد انتقاد قرار می گیرد، دستاوردهای او به طور معمول نادیده گرفته می شود، و نیاز او به توجه یا درک نادیده گرفته می شود، فرد ارزش خود را دست کم می گیرد.
فراتر از سخنان و رفتار ظالمانه یک سوء استفاده کننده که باعث عزت نفس پایین می شود وقتی فرد به اشتباه مسئولیت مستقیم اعمال سوء استفاده کنندگان خود را بر عهده بگیرد، می تواند با ارزش خود مبارزه کند.
- درک نادرست از روابط سالم
روابط سمی طرحی مضر برای تعامل با دیگران فراهم می کند. وقتی فردی از رفتار توهین آمیز رنج می برد، این می تواند انتظارات او را هنگام ارتباط با مردم کم رنگ کند.
کودکی که با آزار مداوم زندگی می کند، ممکن است روابط سالم را بیگانه بداند. آنها ممکن است با اصول اولیه ارتباط با مراقبان و همسالان مسن تر مبارزه کنند.
- سایر اشکال سوء استفاده
هنگامی که یک سوء استفاده کننده تحریف تصور یک فرد از واقعیت را عادی می داند، محدودیت های کمی در نظر می گیرد. این در مورد آزار عاطفی نیز مشابه است، جایی که مقصر دانستن قربانی، رفتار بیصدا، یا سایر توهینها میتواند آسیبهای روانی شدیدی ایجاد کند.
وقتی فردی از نظر ذهنی و عاطفی آزاردهنده است، غیر معمول نیست که با آزار جسمی نیز سعی در کنترل داشته باشد. این می تواند منجر به پیامدهای خطرناک تری در یک محیط سوءاستفاده شود.
اگر مورد آزار روانی قرار گرفتید چه باید کرد
اگر تجربه شما در رابطه با علائم و پیامدهای سوء استفاده ذهنی مشترک است، جستجوی کمک در حالی که در امنیت هستید باید در اولویت قرار گیرد.
این ممکن است همیشه آسان نباشد. تصور رسیدن به کمک ممکن است سخت باشد. نه تنها برای تصویری که سوءاستفادهگر شما متوجه میشود، بلکه به این دلیل که به اشتراک گذاشتن آنچه متحمل شدهاید با دیگران ناراحت کننده است.
این می تواند منبع خجالت یا شرم برای هر کسی باشد. اگر در محیط کاری خود یا سایر محافل اجتماعی هستید، جایی که در موقعیت احترام قرار دارید یا در مسیر موفقیت بالایی قرار دارید، ممکن است بیشتر مانعی برای کمک گرفتن باشد.
از ترس از دست دادن هویت و موقعیت خود در آن گروه، با همان افرادی که می توانند به شما کمک کنند، سکوت می کنید. این ضرر می تواند برای یک نتیجه نامشخص قیمت بسیار بالایی باشد.
سوء استفاده عاطفی در مقابل سوء استفاده ذهنی
آسیب روانی نوعی سوء استفاده عاطفی در نظر گرفته می شود و اغلب به جای هم استفاده می شود. هر دو شکل سوء استفاده می توانند اثرات یکسانی داشته باشند: PTSD، عزت نفس پایین، اختلالات خوردن و غیره و در بسیاری از موارد، با خشونت فیزیکی نیز همراه هستند.
سوء استفاده ذهنی و عاطفی اغلب در دید آشکار پنهان می شود. این باعث می شود که آزار جسمی قابل مشاهده ترین شکل سوء استفاده باشد. با این حال، اگر افکار و احساسات به راحتی تحت تأثیر قرار گیرند و کنترل شوند، می توانند آسیب جدی وارد کنند.
هنگام تفکیک هر دو شکل سوء استفاده، تمایزات زیر مفید است:
- تفکر و شناخت در مقابل احساسات و عواطف
سوء استفاده عاطفی احساسات فرد را هدف قرار می دهد، از احساسات برای دستکاری، تنبیه و دستیابی به کنترل استفاده می کند. آزار روانی به جای احساسات شخصی، بر زیر سوال بردن و تأثیرگذاری بر طرز تفکر و دیدگاه فرد در مورد واقعیت متمرکز است.
آزار روانی می تواند باعث شود که فرد محیط خود را زیر سوال ببرد. می تواند فرد را دائماً در مورد تهدیدهای احتمالی مضطرب کند و بر رفتارهای جدید تأثیر بگذارد. سوء استفاده عاطفی احساسات را کنترل می کند و می تواند بر سلامت روان تأثیر بگذارد.
- شک و سردرگمی در مقابل شرم یا ترس
آزار روانی به اندازه کافی قدرتمند است که حقایق رویدادی را که شخصاً شاهد آن بوده ایم اشتباه گرفته شود. کنترل روانشناختی می تواند فرد را متقاعد کند که فقط ساعت 10 صبح شام خورده است، اما سوء استفاده عاطفی باعث شرمساری او می شود که به سرعت متوجه این موضوع نشده است.
یک فرد آزاردهنده ذهنی برای به دست آوردن کنترل، حقایق را تغییر می دهد، در حالی که نشانه های سوء استفاده عاطفی شامل تهدیدهای کلامی است که باعث واکنش شدید می شود.
خط آخر: آزار روانی تقصیر شما نیست
سوء استفاده انواع مختلفی دارد. اما چه آزار جسمی، عاطفی یا ذهنی را تجربه کرده باشید، مهم است که به خاطر داشته باشید که هیچ چیزی که مجبور به تحمل آن هستید قابل توجیه نیست. تقصیر تو نبوده و نیست.
سوء استفاده کنندگان در انداختن مسئولیت و شرمندگی اعمال خود به گردن قربانیان خود بسیار ماهر هستند. در واقع، اقدامات مضر آنها عمدی و با هدف ایجاد آسیب است. به علاوه اثرات احتمالی خطر، فرار از محیط های سوء استفاده را ضروری می کند.
اگر دچار آزار روانی شده اید برای کمک تعلل نکنید. متخصصان فاریاکلینیک آماده ارائه مشاوره به شما هستند.
دیدگاهتان را بنویسید